عسلعسل، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

عسلای مامان

سومین جلسه اولیا با معلم

1390/9/21 9:11
نویسنده : مامان
1,036 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز از اداره مستقیم اومدم مدرسه چون ساعت ٤ جلسه داشتیم و شما رفتین نمازخونه و ما مادرها جای شما رو نیمکتا نشستیم.

حرف " ای " و حرف " اِ " به گفته خانومتون از حروف سختیه که بچه ها زیاد توش اشتباه می کنن ، تو جلسه به ما مادرا هم مثل شما بچه ها اونا رو توضيح داد كه بتونيم تو خونه كمكتون كنيم و دیروز شما حرف " ای " رو یاد گرفتین که چهار شکل داره

کمی صحبت در مورد نظم و انظباط بچه ها ، كار در منزلها ، مشق شب ، ديكته شب و ....

آخر سر هم برنامه ريزي براي شب يلدا در كلاس كه چطور برگزار بشه

قرار شد از مادرا پول نگيرن در عوض هر كس خودش هر چي مي خواد ( آجيل، ميوه، كيك، هندوانه ،و ... ) درست كنه و بياره براي جشن

منم يهويي به سرم زد براي جشن يلداتون سالاد ماكاروني درست كنم چون حدس ميزنم همه بچه ها مثل خودت اين سالاد رو دوست دارن

( جو گير شدم و خودم اين كارو قبول كردم ولي بعد تقويمو نگاه كردمو ديدم 4 شنبه است و من سركارم و تازه تو كلاس 35 نفرين و كارم يه خورده سخته)

ولي ديگه چه ميشه كرد بايد اون روزو مرخصي بگيرم و سنگ تموم بزارم

يه تعدادي از مادرا هر كدوم يه كاري رو قبول كردن و مطمئنم يلداي امسال تو كلاس اول خيلي بهت خوش ميگذره و جشن خوبي ميشه

وقتي جلسه تموم شد باهم اومديم خونه تازه به شما غذاي نذري هم داده بودن ( عدس پلو ) و تا اومدي پيشم گفتي : مامان به تو نميدما

منم گفتم : نه نمي خوام همشو خودت بخور

ولي تو خونه به منم تعارف كردي و منم چند قاشقي خوردم

تو مدت جلسه ناظم شما رو برده بود آزمايشگاه مدرسه و تو از ماكت گوش انسان كه مثل اينكه برقي بوده و چراغ داشته و با شنيدن صدا ،مسير شنيدن در گوش چراغهاش روشن ميشده ، خيلي خوشت اومده بود و با هيجان تعريف ميكردي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیر علی
26 آذر 90 8:29
سلام عزیزم .وبلاگ جالبی دارین .اگه دوست داشتین به کد 120 رای بدین ممنون


حتما عزيزم
دانش اموز سال دوم متوسطه..دبیرستان
17 شهریور 91 21:39
خخیلی جالب بود مرسی.موفق باشین