عسلعسل، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

عسلای مامان

جشن شكوفه ها

1390/7/4 11:00
نویسنده : مامان
354 بازدید
اشتراک گذاری

يه چند روزي برات مطلب ننوشتم  آخه به خاطر شما مرخصي گرفته بودم .

چند تا از دوست جونا پيغام گذاشته بودند كه همين جا ازشون تشكر ميكنم و عذرخواهي به خاطر اينكه دير جوابشونو دادم البته جفتشون هم أدرس اشتباه گذاشتند كه متاسفانه من نتونستم به وبشون سر بزنم اميدوارم دوباره برام پيغام و آدرس بزارن تا باهاشون دوست بشيم.

چهارشنبه 31/6/1390 جشن شكوفه ها بود كه همراه بابا و مامان آذر برديمت مدرسه و از زير قرآن ردت كرديم كه انشاء اله خدا نگهدارت باشه و كمكت كنه

سر صف ايستادي و كلاس بندي شدين و همراه معلمتون رفتين تو كلاس بهتون شيريني و يه كيف كوچيك براي اردو هديه دادن و بعد مامانها رفتن سر كلاس و بچه هاشونو با خودشون آوردند و رفتيم خونه البته ما رفتيم خونه مامان آذر روز خيلي خوبي بود و يه اتفاق جالب افتاد

وقتي بچه ها رو صدا مي كردن كه برن سر كلاساشون تو كلاس 1/1 صدا زدند آرمان كه بلافاصله تو رفتي تو صف 1/1 كه معلمشون خانم چارلنگ بود ( خانم چارلنگو قبلاً مامان هليا يعني زن عمو فاطي تو سينما بهم معرفي كرده و بود و گفته بود كه تو معلماي مدرسه از همه بهتره ) من متوجه اشتباه تو شدم و اومدم و بهت گفتم مامان جون صدا كردند آرمان تو كه آرمان نيستي تو هم گفتي خوب هميشه منو اشتباهي ميگن آرمان . آونجا بود كه متوجه شدم از اونجاييكه وقتي تو به كسي ميگي اسمم رادمانه اغلب اوقات همه ميگن چي ؟ آرمان؟

به خاطر همين هم تو فكر كرده بودي مدير مدرسه اسمتو اشتباه خونده - خلاصه منم صبر كردم ببينم اسمتو تو اين كلاس صدا ميكنه يا نه كه ديدم نه خبري نشد و 1/2 رو هم خوندند و خبري نشد و بالاخره تو كلاس
1/3 صدا زند رادمان منم كه راضي نبودم تو كلاس معلم ديگه اي غير از چارلنگ باشي بهت گفتم سر همين صف بمون و برو سر كلاس و رفتم با مدير مدرسه و خانم چارلنگ صحبت كردم و خانم چارلنگ هم كه منو ميشناخت با مدير صحبت كرد و نمي دوني با چه سماجتي كلاستو عوض كردم و خيالم راحت شد البته بابا مي گفت زياد اصرار نكنم و فرقي نمي كنه ولي چون زن عمو فاطي از خانم چارلنگ تعريف كرده بود ذهنم خراب شده بود و فكر ميكردم اگه تو اون كلاس نباشي عقب مي موني

خلاصه اينم از جشن شكوفه ها كه به خوبي و خوشي برگزار شد و كلي ازت فيلم گرفتيم و عكس انداختيم چندتاشو برات ميذارم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ثمين
4 مهر 90 11:40
سلام گلم! ايشاله كه خوبي و خوش! من توي وبلاگم ايده براي سيسموني و جشن تولد و تزيين غذاي كودك دارم اگه يه سر بزنيد خوشحال ميشم. راستي! اگه دوس داريد عكس ني ني خوشكلتونو رو ديوار دنياي نفيس به يادگار نصب كنيد يه سر به اينجا بزنيد: http://2nyaienafis.niniweblog.com/pagegoodnini.php