دیکته دوم
یه روز که اصلاً من یادم نبود و نمی دونستم شما دیکته دارین و برگه هم برات نذاشته بودم ( آخه تو جلسه خانم چارلنگ گفته بود روز قبل از ديكته به بچه ها ميگم و ميخوام كه فرداش يه برگه بيارن ولي نگفته بود كه طبق برنامه كلاسي روزهايي كه املاء دارند ديكته ميگه) ديكته دوم رو نوشته بودين و دو تا غلط داشتي كه برات نوشته بود بيشتر سعي كن عزيزم - كمي ناراحت شدم ولي مهم نيست تازه اول راهي
امروزم ديكته دارين ، ديشب بهت ديكته گفتم خوب نوشتي
ديروز براي اولين بار رفتي مغازه خريد (تقريباً به زور فرستادمت) آخه تو محله جديد تا حالا نرفته بودي مغازه - با اينكه خيلي بهمون نزديكه و اصلا خيابون نداره و فقط از پياده رو مي ري و سركوچمون هستش ولي تو دلت نمي خواست بري - شام ماكاروني خواستي و متوجه شدم تو خونه نداريم و خودت رفتي خريدي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی