آخرين جلسه
دوشنبه آخرين جلسه كلاسي برگزار شد به دعوت خانم معلم عزيزتون رفتيم مدرسه و سركلاس شما و پشت نيمكتها نشستيم شما هم در اين مدت توي حياط بازي مي كردين
درمورد جشن الفبا صحبت شد و تصميم گيري شد اول قرار بود يك روز 5 شنبه در حياط مدرسه با حضور والدين جشن برگزار بشه ولي متاسفانه اين طور نشد و قرار شد فقط با حضور مادرها و در كلاس جشن برگزار بشه به هر كدوم از شما شعر يكي از حروف رو دادن كه حفظ كنين و حرف " ميم" مربوط به شماست و بايد روز جشن بخونيد و برنامه هاي ديگه مثل خوندن سرود ملي و شعر نيايش و ....
عكس هم قرار شد با هماهنگي خانم معلمتون بريم آتليه ( البته خودش هم اونجا حضور خواهد داشت )و عكس بياندازيم كه روي تخته شاسي روز جشن به شما هديه داده ميشه همراه با كارنامه هاتون
خوراكي ها هم شامل: كيك، ميوه ، سمبوسه ، نوشابه ، پف فيل و ... است .
خانم چهارلنگ مسايلي رو متذكر شد مثل اينكه در طول تعطيلات تمرين و يادآوري دروس فراموش نشود و بهتر است كتابهايي در اين خصوص تهيه شود
و اينكه تا 10 خرداد مدرسه ميريد و بعد تعطيلات شروع ميشه
در آخر هم طلب حلاليت و بخشش كردن اگر كه عصباني شدن و حرفي زدن و موجب رنجش ما شده باشن كه خدارو شكر درمورد من و رادمان كه همچين موردي وجود نداشته و واقعاً من ازشون ممنونم و از اينكه كلاس اول ابتدايي يه همچين معلم دلسوز و مسئوليت پذيري داشتي خدا رو سپاس مي كنم و اميدوارم خداوند عمر طولاني و با عزت به ايشان عطا كند.
امروز هم كه چهارشنبه است قراره بريد حياط پشتي مدرسه كه باغچه هست گل بازي كنيد البته با
گل رسي كه خودمون تهيه كرديم و احتمالاً آش هم بخوريد ( قرار بود ولي نمي دونم قطعي شد يا نه)
ديكته شماره 40 كه آخرين ديكته و ديكته خداحافظي بود رو نوشتين و چون يه متن جديد بود بيشتر بچه ها اشكالاتي داشتند ولي تو بدون غلط نوشته بودي كه باعث خوشحالي من شد متنشو كه خوندم اشك تو چشمام جمع شد