روزهاي اول مدرسه
متاسفانه پيش بيني خانم چهارلنگ به حقيقت پيوست و ديكته خيلي از حروف و كلمات رو از ياد بردي روخواني رو هم كه ديگه نگو اصلن فكرش رو هم نمي كردم
هر شب وقتي 4 يا 5 خط ديكته ميگم 10-12 تا غلط داري در ضمن ديگه خبري از اون خط خوشت هم نيست
البته با بيشتر مادرا كه صحبت كردم متوجه شدم بقيه بچه ها هم دسته كمي از تو ندارن
درعوض رياضي رو اصلن ايراد نداري تازه بهتر هم ياد گرفتي و موقع تمرين رياضي هر چقدر هم زياد سوال بنويسم ناراحت نميشي و استقبال مي كني
فعلن دارين كلاس اول رو يادآوري ميكنين و نه برنامه كلاسي دارين و نه كتاباي امسال رو همراتون مي برين
هر روز كه از مدرسه برمي گردي خوشحالي و ميگي كه چقدر مدرسه خوب بود
عليرغم اينكه خيلي دوست داشتم زبان رو در طول سال تحصيلي هم ادامه بدي ، به دليل اينكه كلاسات با روزاي دانشگاه من يكي بود نتونستيم اين ترم ثبت نامت كنيم و از اين بابت خيلي دچار عذاب وجدان شدم
فعلن مشقاي شب كمه و به همين خاطر بعد از تموم شدن تكاليفت مي برمت پارك كه دوچرخه سواري كني