برف و تعطیلی
امروز اوله بهمنه از خواب بیدار شدیم که طبق معمول آماده بشیم برای سرکار رفتن
دیدیم همه جا سفید پوش شده و همچنان داره برف می باره من و بابا تصمیم گرفتیم خودمونو تعطیل کنیم رادمان هم که ظهری بود و اعلام شد که فقط نوبت صبح تعطیله
دوباره رفتیم تو تخت خواب تا ظهر که ببینیم آیا نوبت عصر هم تعطیل میشه یا نه
بله رادمان جون هم تعطیل شد و خیلی خوشحال شد و لباس پوشید رفت تو حیاط برف بازی کرد
وقتی بهش گفتم برات سوپ درست کردم گفت: کاش می رفتم مدرسه
گفتم چرا؟ گفت: برای اینکه سوپ نخورم
الآن هم داره با پی اس پی بازی میکنه و از دست من ناراحته چون صداش زدمو اجازه ندادم بیشتر از این تو حیاط بمونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی