من و بابا بايد يه فكري به حال خودمون بكنيم
ديروز كه از كلاس اومدم تو خونه مامان ناجي بودي و اومدم دنبالت تا با هم بريم خونه ولي ازم خواهش كردي كه اونجا بمونيم منم قبول كردم و شام اونجا مونديم قرار شد بابا هم بياد اونجا با هم بريم خونه ولي از آنجاييكه مدرسه امروز تعطيل بود و براي اينكه صبح از خواب ناز بيدارت نكنيم و دوباره ببريمت خونه مامان ناجي قرار شد شب رو همونجا بخوابي
به خاطر راحتي تو قبول كردم ولي ته دلم خيلي ناراحتم
دوست داشتم امروز كه تعطيل بودي با هم مي خوابيديم و كنارت بودم عزيزم
پسر گلم هوس كيك كرده و چند روزيه ازم مي خواد كيك درست كنم
امروز كه مشق نداره قراره با هم يه كيك خوشمزه درست كنيم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی