عسلعسل، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

عسلای مامان

عيدانه

1390/12/21 10:15
نویسنده : مامان
499 بازدید
اشتراک گذاری

باز هفت سین سرور        ماهی و تنگ بلور            سکه و سبزه و آب           نرگس و جام شراب


باز هم شادی عید         آرزوهای سپید                 باز لیلای بهار                باز مجنونی بید


باز هم رنگین کمان             باز باران بهار              باز گل مست غرور          باز بلبل نغمه خوان


باز رقص دود عود         باز اسفند و گلاب             باز آن سودای ناب           کور باد چشم حسود


باز تکرار دعا        یا مقلب القلوب     یا مدبر النهار      حال ما گردان تو خوب      راه ما گردان تو راست  

 

  باز نوروز سعید         باز هم سال جدید             باز هم لاله عشق                 خنده و بیم و امید

 

عاشقه عيد و كلاً مناسبتهاي شاد هستم يلدا، نوروز، چهارشنبه سوري، اعياد قربان و غدير و .... عاشقه لباس نو پوشيدن و دور هم جمع شدن هستم 

سعي مي كنم اين حس خوب و اين شادي رو به پسرم هم انتقال بدم و نهايتاً پسري هم مثل مامانشه عاشقه مهمونيه عاشقه مسافرته

تعطيلات عيد چند روزي مي ريم گرگان دلمون براي شمال و دريا و جنگل تنگ شده و وقتي ديكته به رادمان مي گم از درس " سفر دلپذير" رادمان مي گه مثل ما كه مي خواهيم بريم به شمال

روز هفتم مي ريم كه تولد رادمان هم هست بنابراين تولد رادمان اونجا برگزار ميشه با حضور مامان ناجي اينا و عمو رضا اينا 

وقتي بهش گفتم اونجا برات تولد مي گيريم خيلي خوشش اومد و خوشحال شد 

يه نمايشگاه بهاري رفتيم كه تنها نتيجه مثبتش اين بود كه به رادمان خوش گذشت چون يه پارك كوچيك كنار اون بود كه رادمان از فرصت استفاده كرد و سوار توپي شد كه روي آب شناوره و بچه ها سوارش
مي شن نمي دونم اسمش چيه ولي خيلي جالب بود و ما هم از خوشي پسري خوش بوديم و لذت برديم.

براي كارنامه هم كه سر صف جايزه گرفتن و خيلي از اين بابت خوشحال بود 

(قرار بود همه مادرا يه بلوز بخرن و تحويل مدرسه بدن كه از طرف مدرسه به بچه ها اهدا بشه و من كه جديدن آلزايمر گرفتم بلوزي رو كه خريده بوديم براي اين منظور يادم رفت در روز موعود به مدرسه تحويل بدم و در اداره يادم افتاد ولي معلم مهربون از كمد جايزه ها يه پازل رو كادو كرده بود و همراه بقيه بچه ها سر صف به رادمان هديه داده بود و رادمان به من مي گفت : مامان كادوي همه بچه ها بلوز بود و فقط براي من فرق مي كرد و بچه ها مي گفتن بيا با هم عوض كنيم و خوشحال بود و اينجوري بود كه عذاب وجداني رو كه از صبح داشتم فراموش كردم )

من و بابا هم بلوز مزبور رو شب به گل پسرمون تقديم كرديم و متذكر شديم كه همه بچه ها يه جايزه گرفتن و تو دو تا جايزه

در جلسه كلاسي به پيشنهاد خانم چهارلنگ قرار شد در تعطيلات هم مشق و تمرين رياضي فراموش نشه البته نه خيلي زياد و روزي يك صفحه كفايت مي كنه

 

 

در آخر تعطيلات خوب و خوشي رو براي همه شما عزيزان(دوستاي گل مجازي)

آرزو مي كنم

و اميدوارم در سال جديد به آرزوهاتون برسين قلبماچ 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

وحیده مامان پارسا
24 اسفند 90 13:40
پیشاپیش سال نو مبارک.همره با بهترین آرزوها
سهیلا مامان درسا جون
24 اسفند 90 15:13
وای چه پست خوبی بود همش تبریک و عید و تولد و خرید و هدیه و همه خوشیهای قشنگ بود تولد گل پسر خوشگل و خوشمزه مونم خیلی خیلی مبارکش باشه الهی که همیشه دلتون شاد باشه و ایام نوروز حسابی خوش بگذرونید از همینجا رادمان قشنگم و میبوسم و تولدش و پیشاپیش تبریک میگم
آزی مامان عرفان
27 اسفند 90 10:46
عزیزم خدپسرتو حفظ کنه ممنونم به وبلاگ پسرم سر زدی منم شما رو لینک کردم
مينا مامان كيهان
28 اسفند 90 13:06
واي ماماني تا اون جا كه خوندم يادتون رفت كلي استرس برم داشت كه چي شده پس؟ ...خدا رو شكر كه معلمش نهايت همكاري رو كرده.... ..مباركش باشه .. واي كيهان هم سفر دلپذير رو كه مي خونه دلش شمال مي خواد خداوندا براي دو ستانم دعا مي كنم كه دلشان را چنان در جو يبار زلال رحمتت شستشو دهي كه هر كجا ترديدي هست ايمان هر كجا زخمي هست مرهم هر كجا نو ميدي هست اميدو هر كجا نفرتي هست عشق جاي ان را فرا گيرد .. پيشاپيش سال نو مبارك ..راد مان عزيز رو مي بوسم ..
مامان سوگل
7 فروردین 91 0:59
تولد تولد تولدت مبارک
مامانی درسا
7 فروردین 91 1:44
عزیزم تولدت هزاران بار مبارک . همیشه شاد باشی .
مامان رهام
7 فروردین 91 8:13
تولدت مبارك آقا رادمان



عزيزم ممنون- خواستم منم تو وبلاگت مطلب بزارم ولي مثل اينكه قسمت نظردهي نداشتي. موفق باشي گلم
ابوالفضل
7 فروردین 91 18:35