گزارش تعطيلات- 5
اين روزا هر بعد از ظهر به بهونه تمرين اسكيت مي ريم پارك اگر هم پارك نريم تو پاركينگ تمرين مي كني يكشنبه كه شب مبعث بود تصميم گرفتيم بريم پارك به بابا زنگ زدم اونم گفت زير انداز و وسايل هم بردارين منم شام مي گيرم ميام اونجا مي خوريم ما هم كه از خدا خواسته سريع جمع و جور كرديم و رفتيم تا بابا بياد حسابي بازي كردي و بعد شام خورديم و باز هم كمي بازي تا برگشتيم خونه
دوشنبه هم رفتيم خريد و شام هم بيرون خورديم و برگشتيم خونه-
اين روزا كه دانشگاه تعطيله بايد حداكثر استفاده رو برد چون بعدش باتوجه به اينكه اين ترم خيلي فشرده است و ساعت كلاسا طولانيه و تازه ماه رمضون هم نزديكه ديگه حال و رمقي برام نمي مونه كه برات زياد وقت بزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی